ازقلبی ک مرانخواست؟!
یاقلبی ک اورا
خواست؟!
ازدلم ک شکست؟!
یا از نگاه غریبه اش ک با غریبه آشنا
شد؟!
شاید هم گناه ب گردن چشمان او باشد!
ک هیچ ندید مرا!یا ندیده گرفت مرا
وقتی 15 سالت بود و من بهت گفتم که دوستت دارم صورتت از شرم قرمز شد و سرت رو به
زیر انداختی و لبخند زدی.
وقتی که 20 سالت بود و من بهت گفتم که دوستت دارم، سرت
رو روی شونه هام گذاشتی و دستم رو تو دستات گرفتی انگار از این که منو از دست بدی
وحشت داشتی!
وقتی که 25 سالت بود و من بهت گفتم که دوستت دارم، صبحانمو آماده
کردی و برام آوردی، پیشونیم رو بوسیدی گفتی بهتره عجله کنی ، داره دیرت می
شه.
وقتی 30 سالت شد و من بهت گفتم دوستت دارم، بهم گفتی اگه راستی راستی دوستم
داری بعد از کارت زود بیا خونه!
وقتی 40 ساله شدی و من بهت گفتم که دوستت دارم،
تو داشتی میز شام رو تمیز می کردی و گفتی باشه عزیزم ولی الان وقت اینه که بری تو
درسها به بچه مون کمک کنی.
وقتی که 50 سالت شد و من بهت گفتم که دوستت دارم تو
همونجور که بافتنی می بافتی بهم نگاه کردی و خندیدی!
وقتی 60 سالت شد بهت گفتم
که چقدر دوستت دارم و تو به من لبخند زدی.
وقتی که 70 ساله شدی و من بهت گفتم
دوستت دارم، در حالی که روی صندلی راحتیمون نشسته بودیم، من نامه های عاشقانه ات رو
که پنجاه سال پیش برای من نوشته بودی رو می خوندم و دستامون تو دست هم بود!
وقتی
که 80 سالت شد، این تو بودی که گفتی که من رو دوست داری، نتونستم چیزی بگم فقط اشک
در چشمام جمع شد،
اون روز بهترین روز زندگی من بود، چون تو هم گفتی که منو دوست
داری!
به کسی که دوستش داری بگو که چقدر بهش علاقه مندی
و چقدر در زندگی
برایش ارزش قائلی...
چون زمانی که از دستش بدی
مهم نیست که چقدر بلند فریاد
بزنی
او دیگر صدایت را نخواهد شنید!
ﮔﻨﺠﯿﺸﮏ ﮐﻮﭼــــــــﻮﻟــﻭ ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﺷﯿــــــﺸﻪ ﮔﻔﺖ : ﻣﻦ ﻫﻤﯿﺸـــــﻪ ﺑﺎﻫﺎﺕ
ﻣﯿﻤﻮﻧــــــــﻢ .. ﻭ ﮔﻨﺠﯿﺸﮏ ﺗﻮﻭﯼ ﺍﺗﺎﻕ ﻓﻘـــــﻂ ﻧﮕﺎﺵ ﮐـــــــﺮﺩ! ﮔﻨﺠﯿﺸﮏ
ﮐﻮﭼـــــــﻮﻟﻮ ﮔﻔﺖ : ﻣﻦ ﻭﺍﻗـــــﻌﺎ ﻋﺎﺷﻘــــــــﺘﻢ.. ﺍﻣـــﺎ ﮔﻨﺠﯿﺸﮏ ﺗﻮﻭﯼ ﺍﺗﺎﻕ
ﺑـــــﺎﺯ ﻫـــــﻢ ﻧﮕﺎﺵ ﮐــــــﺮﺩ! ﺍﻣـــــﺮﻭﺯ ﺩﯾــﺪﻡ ﮔﻨﺠﯿﺸﮏ ﮐﻮﭼـــــــــﻮﻟﻮ ﭘﺸﺖ
ﺷﯿــــــﺸﻪ ﯼ ﺍﺗﺎﻗـــــــﻢ ﯾﺦ ﺯﺩﻩ ! ﺍﻭﻥ ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﻧﻔــــــﻬﻤﯿﺪ.. ﮔﻨﺠﯿﺸﮏ ﺗﻮﻭﯼ
ﺍﺗﺎﻗـــــــــﻢ .. ﭼــــــــــﻮﺑﯽ ﺑـــــــﻮﺩ! ﺣﮑﺎﯾﺖ ﺑﻀﯽ ﺍﺯ ﻣﺎﻫﺎﺳﺖ
ﺧﻮﺩﻣﻮﻧــــــــــﻮ ﻧﺎﺑـــــــــﻮﺩ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ.. ﻭﺍﺳـــــــــﻪ ﺁﺩﻣﺎﯼ ﭼﻮﺑﯽ . ﮐﺴﺎﯾﯽ ﮐﻪ
ﻧــﻪ ﻣﯿـــﺒﯿﻨﻨﻤﻮﻥ .. ﻧـﻪ ﺻﺪﺍﻣﻮﻧﻮ ﻣﯿـــــــﺸﻨﻮﻥ
دوستت دارم به تعداد نفسهایی که تا به حال کشیدم.
دوستت دارم به اندازه ی تموم تپش های قلبم.دوستت دارم به اندازه ی تعداد پلک هایی که زدم
خیلی بیشتر دوستت دارم به اندازه تعداد قدم هایی که برداشتم
بیشتر از حرفایی که تا به حال زدم ..
خیلی بیشتر از لحظه هایی که به یادت بودمو هستم
خیلی بیشتر از تداد دفعاتی که گفتم دوست دارم دوست دارم
بیشتر از عشقی که نسبت به خودم داشتم دوست دارم
بیشتر از آه هایی که تو زندگیم کشیدم دوست دارم
بیشتر از گل های بهشت دوست دارم
بیشتر از ابر های سفید دوست دارم
بیشتر از نور موقع طلوع آفتاب دوست دارم
بیشتر از آدمای روی کره ی زمین دوست دارم
و خیلی بیشتر از همه ی زندگیم که تویی دوست دارم
من تورو بیشتر از خودت دوست دارم..
ولی درکل اینا رو گفتم که بدونی خیلی خیلی بیشتر از این ها دوست دارم...
" اگه مردی"
اگه عاشقشی
قدر مهربونیاشو بدون....
بزار از ابراز عشقش به تو انرژی بگیره......
بزار واست بخنده و تو بهش بگی که عاشق خنده هاشی....
بهش بگو چقدر دوسش داری.....
"زن" به همین راحتی اروم میگیره.....
" تو فقط یکم مرد باش"
عشق نمی پرسه تو کی هستی؟؟؟عشق فقط میگه تو مال منی......
عشق نمی پرسه اهل کجایی؟؟؟فقط میگه: توی قلب من زندگی کن.....
عشق نمی پرسه چیکار میکنی؟؟ فقط میگه :باعث میشی قلب من به ضربان بیوفته...
عشق نمی پرسه چرا دور هستی؟؟فقط میگه :همیشه با منی.....
فرض میکنم
"تو"
خیلی دوستم داری.....
همینقدر که من دوستت دارم...
و یکی از همین روزها....
دلت برای روزهای قشنگمون تنگ میشه....
فرض میکنم......
هیچ وقت بی تفاوت نبودی...
و...
تمام این ساعت که نبودی...
به یادم بودی...
فرض میکنم......
دنیا هنوز آدمای احساساتی مثل منو دوست داره.....
و "تو"..... و تو همین الان.....
دلت برای یه ثانیه از اون روزایی که با من بودی سخت تنگ میشه....
"فقط" فرض میکنم....
تصور کن روزی بهم
پیام بدی و جواب ندم!
زنگ بزنی و تعجب کنی چرا جواب نمیدم
و روزی دیگه زنگ بزنی و یکی از خانواده ام جواب بده بگه بفرمایید؟
و تو بگی کجایی؟؟!
بگه منظورت اون مرحومه؟؟؟؟
چیکار میکنی؟ داد میزنی؟ گریه میکنی؟
اونوقت میگه امروز 4 روزه دفنش کردیم
اون لحظه چی میــــــــگی؟
تا وقتی امروز کنارتم سعی کن دوستم داشته باشی
چون ممکنه روزی بیاد و من نباشــــــم...
دیروز یکی رو دفن کردن امروز یکی و فردا هــــم من...
آرررررررررررررررره زندگی همینه...
سه چیز را با احتیاط بردار : قدم, قلم, قسم
سه چیز را پاک نگهدار: جسم, لباس, خیال
از سه چیز خود را نگهدار: افسوس, فریاد, نفرین کردن
سه چیزرا بکار بگیر : عقل, همت, صبر
اما سه چیز را آلوده نکن : قلب, زبان, چشم
سه چیز را هیچگاه و هیچوقت فراموش نکن: خدا, مرگ, دوست خوب